Massoumeh:
این ابیات بی قدر ذکر خیر اندکی است از این دریا دل آبادانی که تنها مایه شرمساری شاعر آن تواند بود:
آن سوی نخلها پُر سرباز دشمن است
این شهر ِ در محاصره، شهر تو و من است
دشمن نفوذ کرده و این شهر بی پناه
اینک به زیر چکمهّ ناپاک دشمن است
دریاقلی! رکاب بزن، یا علی بگو
چشم انتظار همت تو دین و میهن است
ای مرد اهل درد، بنازم به غیرتت
این خانه ها هنوز پر از کودک و زن است
فردا – اگر درنگ کنی- کوچه های شهر
میدان جنگ تن به تن و تانک با تن است
از راه اگر بمانی و روشن شود هوا
تکلیف شهر خاطره های تو روشن است!
دریاقلی! رکاب بزن گرچه سهم تو
از این دیار، ترکش و یک مشت آهن است
دریاقلی! به وسعت دریاست نام تو
تاریخ در تلفظ نام تو الکن است
هی مرد ِ مرد از نفس افتاده ای مگر؟!
همپای مرگ، کار تو امشب دویدن است
چون موجها به دامن ساحل نمی خزی
دریایی و طریقت دریا تپیدن است.
به نقل از وبلاگ استاد محمد رضا ترکی :
این شعر قطعه نیست و غزل است
چون در کتاب فقط ۴ بیت آن داده شده است .با قطعه اشتباه گرفته شده است . شعر دریا قلی
سپاس از همکاران عزیزم
———————————————-
سلام استاد ناحجی یک دنیا ممنونم???❤
———————————————-
???